شین نخستین اثر وسترن سازنده اش جورج استیونس است و جالب اینکه این وسترن استیونس یکی از شاهکارهای این ژانر محسوب میشود ودر ردیف کلاسیکهای وسترن قرار دارد شین نام شخصیت اصلی داستان است که آلن لد آنرا ایفا میکند داستان کابوی سرگردانی است که بر سر راهش به یک مزرعه میرسد ودر آنجا در میابد که این مزرعه دار(وان هفلین) و همسایگانش از سوی گله دار بزرگ منطقه(امیل مایر)تهدید میشوند ٬باستخدام مزرعه دار در می آید ٬پسر کوچک مزرعه دار(براندون دووایلد) او را بچشم یک قهرمان می نگرد در طی ماجراهایی زن مزرعه دار(جین ارتور) به او علاقمند میشود٬ گله دار بزرگ یک هقت تیر کش(جک پالانس) استخدام میکند تا با کمک او مزرعه داران را بیرون کند در جدال کوچکی در جلوی کافه شهر٬ هفت تیر کش مزدور یکی از مزرعه داران را بقتل میرساند و سایرین که از این ماجرا ترسیده اند تصمیم به فرار میگیرند سخنان هفلین در همسایگانش اثری ندارد وهفلین سر سخت تصمیم میگیرد بتنهایی به ملاقات مایر برود ٬ولی شین مانع میشود و بین انها درگیری رخ میدهد شین با قبضه اسلحه هفلین را بیهوش میکند و خود بدیدن مایر و افرادش میرود. در کافه محل ملاقات شین ابتدا پالانس و سپس مایر و برادرش را میکشد ودر حالی که پسر کوچک را مجذوب باقی گذارده ٬راهی بیابانها میشود .
اینکه هفتیر کشی مرموز سر از یک مزرعه کوچک در وایومینگ در آورد و پس از آن در گیر ماجرای تملک اراضی شود یکی از داستانهای کلاسیک وسترن باقی ماند شین شخصیتی پیچیده دارد از سویی با کوچکترین صدایی دست به اسلحه میبرد و از سویی دیگر به کافه بدون اسلحه میرود ٬روشن نیست که از کجا آمده است و به کجا میرود گویی از گذشته ای در حال گریز است.
پسرک او را قهرمان می پندارد و آرزو دارد مانند او شود از تیراندازی اش حیرت میکند و از او میخواهد تا تیراندازی را به او یاد دهد ٬در مقابل جین آرتوراز اینکه پسرش مانند شین شود هراسان است و از شین میخواهد تا به پسرش تیر اندازی یاد ندهد و نمیخواهد او مانند شین بشود . حتی اگر خود شین را بدلیل قدرتش در هفت تیر کشی ستایش میکند و هنگامیکه شین و همسرش در کافه با مردان رایکر (گله دار بزرگ) در گیرند و آنها میزنند از رضایت لبخند میزند .در صحنه ای از فیلم هنگامیکه پسر به مادرش میگوید که شین را دوست دارد مادر نیز تایید میکند که او نیز شین را دوست دارد. در صحنه درگیری شین و هفلین جایی که شین با قبضه اسلحه به سر هفلین میکوبد و پسر رو به او میگوید چرا زدیش؟ ازت بدم میاد شین ٬ مادر رو به پسر میگوید: او این کار و بخاطر ما کرد تو نباید از شین بدت بیاد.
در پایان شین پسرک را که مجذوب اوست نصیحت میکند تا هیچگاه پدر و مادرش را تنها نگذارد و همواره آنهارا کمک کند و هنگامی که پسرک میگوید میخواهد مانند او بشود میگوید: آرزوی خوبی نیست جویی. وپس از آن بسوی صحرا روان میشود ودر پی نا کجا آباد خویش میرود.
در واقع این انتهای تمام وسترنهاست که هفتیرکش جایی ندارد و نمیتواند جایی ساکن شود و رو به سوی آزادی یعنی طبیعت میرود.
اینکه هفتیر کشی مرموز سر از یک مزرعه کوچک در وایومینگ در آورد و پس از آن در گیر ماجرای تملک اراضی شود یکی از داستانهای کلاسیک وسترن باقی ماند شین شخصیتی پیچیده دارد از سویی با کوچکترین صدایی دست به اسلحه میبرد و از سویی دیگر به کافه بدون اسلحه میرود ٬روشن نیست که از کجا آمده است و به کجا میرود گویی از گذشته ای در حال گریز است.
پسرک او را قهرمان می پندارد و آرزو دارد مانند او شود از تیراندازی اش حیرت میکند و از او میخواهد تا تیراندازی را به او یاد دهد ٬در مقابل جین آرتوراز اینکه پسرش مانند شین شود هراسان است و از شین میخواهد تا به پسرش تیر اندازی یاد ندهد و نمیخواهد او مانند شین بشود . حتی اگر خود شین را بدلیل قدرتش در هفت تیر کشی ستایش میکند و هنگامیکه شین و همسرش در کافه با مردان رایکر (گله دار بزرگ) در گیرند و آنها میزنند از رضایت لبخند میزند .در صحنه ای از فیلم هنگامیکه پسر به مادرش میگوید که شین را دوست دارد مادر نیز تایید میکند که او نیز شین را دوست دارد. در صحنه درگیری شین و هفلین جایی که شین با قبضه اسلحه به سر هفلین میکوبد و پسر رو به او میگوید چرا زدیش؟ ازت بدم میاد شین ٬ مادر رو به پسر میگوید: او این کار و بخاطر ما کرد تو نباید از شین بدت بیاد.
در پایان شین پسرک را که مجذوب اوست نصیحت میکند تا هیچگاه پدر و مادرش را تنها نگذارد و همواره آنهارا کمک کند و هنگامی که پسرک میگوید میخواهد مانند او بشود میگوید: آرزوی خوبی نیست جویی. وپس از آن بسوی صحرا روان میشود ودر پی نا کجا آباد خویش میرود.
در واقع این انتهای تمام وسترنهاست که هفتیرکش جایی ندارد و نمیتواند جایی ساکن شود و رو به سوی آزادی یعنی طبیعت میرود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر