۱۳۸۷ بهمن ۱۱, جمعه

آخرین قطار گانهیل


آخرین قطار گانهیل یکی از درخشانترین آثار کلاسیک سینمای وسترن است  داستان مارشالی است که در پی یافتن قاتلین همسرش به شهر گانهیل میرود ودر آنجا در میابد که تنها پسر دوست قدیمی اش که اکنون گله دار و مالک بسیار ثروتمندی است قاتل همسرش است .
کرک داگلاس بنقش مت مورگان مرد قانون است او مارشال شهرپولی است ٬با زنی سرخپوست ازدواج کرده و یک پسر هم دارد .لباس پوشیدنش مرتب است رفتار مودبانه ای دارد و در شهر خود هفت تیر نمی بندد چون د شهرش هفت تیر کشی وجود ندارد ٬فردی آقا منش است و با خانمها رفتاری مودبانه دارد  کشش شخصیت زن داستان(کارولین جونز) به سوی او نیز از این آقا منشی او ناشی میشود.او مرد قانون است و راهی جز راه قانون را نمیشناسد در پاسخ پدر زنش که از او میخواهد قاتل دخترش را چون سرخپوستان آرام آرام بکشد می گوید:می کشمش ولی به روش خودم .همین دیدگاه چندین بار مانع از اقدام خشونت بارش در برابر قاتل همسرش میشود در واقع او سمبل غرب متمدن است.
آنتونی کویین به نقش کرک بلدن گله دار و مالک بسیار ثروتمند شهر گانهیل است  مردی خود ساخته است و  خشن ٬قانونی جز قانون خودش نمی شناسد او مالک همه چیز در گانهیل است .برای او از همه چیز مهمتر حفظ مالکیت خویش است با خشونت از پسرش میخواهد که مبارزه کند و به او یادآوری میکند که نامش چیست ٬از پسرش زین گمشده اش را میخواهد و تاکید میکند:من  اون زینو میخوام او مردی نیمه وحشی است و پسرش را نیز همین گونه ارزو دارد لباس پوشیدنش هم اینگونه است و  ورفتارش با زنها نیز بسیار بی ادبانه است قانون او خشونت است در توضیح مشکل بوجود امده به پسرش میگوید:مت مورگان اومده تا ببردت من اگه بودم در جا می کشتمت.
 مارشال میخواهد قانون را اعمال کند و کرک بلدن زمیندار ثروتمند برای نجات پسرش می خواهد به هر نحوی جلوی قانون بایستد او در این راه شهر را بر ضد مارشال بسیج می کند و در شهر تنها زن داستان (لیندا)است که بکمک مارشال می اید و یک تفنگ برایش میآورد مارشال میخواهد به همراه قاتل همسرش با آخرین قطار از گانهیل برود در راه دوست قاتل که برای نجات دوستش آمده تصادفا دوستش را میکشد .داگلاس و کویین در ایستگاه رودر روی یکدیگر قرار میگیرند در دویل کویین کشته میشود جمله آخر او در حین مرگ به مارشال تمام آرزوی اوست : مت٬ پسرتو خوب بزرگ کن.  مارشال در حالیکه تمام مردم در ایستگاه جمع شده اند و لیندا او را مینگرد با آخرین قطار از گانهیل میرود.